کد مطلب:33486 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

تاریخ بهترین نمایشگاه طبیعت و فطرت انسان است











باری، تاریخ آدمی بهترین نمایشگاه طبیعت و فطرت اوست. چرا كه در این نمایشگاه دست تصرف عدوانی از بیرون دخالت نكرده است.

[صفحه 53]

هیچ كس نمی تواند ادعا كند كه ما آدمیان غیر از آن بوده ایم كه تاكنون خود را نشان داده ایم: یعنی اگر به ما اجازه می دادند تا خود را عرضه كنیم، آنگاه نشان می دادیم كه چكاره هستیم! از قضا آدمیان در طول تاریخ این اجازه را یافته اند و در طول این چندین و چند قرن مجال كافی برای عرضه ی خود داشته اند، كسی نیز از بیرون تاریخ ممانعتی یا تحمیلی به عمل نیاورده است. مجموع تاریخ، طبیعی ترین نهالی است كه در بستر زمان روئیده و این نهال بهترین میوه هایش را كه مقتضای طبیعت بشری بوده، عرضه كرده است. اگر این درخت خشك است یا تر، اگر میوه اش تلخ است یا شیرین، هیچ دلیلی ندارد بجز ساختمان آن بذر و آب و خاك و هوایی كه آن بذر در دامان آنها پرورده شده است. بجز این عوامل، هیچ چیز دیگری وجود ندارد كه بتوان این نیكی ها یا بدی ها را به آن اسناد داد. پیامبران و شیاطین هم جز بانگی در عالم در نیفكنده اند و برای كسی جبری و تحمیلی نیاورده اند تا به استناد آنها، بتوان مسیر تاریخ را غیر طبیعی دانست. زور شیطان فقط به كسانی می رسد كه ولایت او را می پذیرند:

انما سلطانه علی الذین یتولونه... (النحل، 100)

و پیامبران تنها منادی اند و تسلطی بر هیچكس ندارند:

لست علیهم بمصیطر (الغاشیه، 22)

به بیان دیگر، اگر واقعا تاریخ بشر هیچ یك از این تباهی ها و سیاهی ها و زشتی های موجود را نداشت و سراسر نور و پاكی و درستی و زیبایی بود، آیا ما آدمیان آن را به خود نسبت نمی دادیم؟ آیا نمی گفتیم كه خوبی ما آدمیان سبب شده است تا تاریخ مان سرشار از این همه نیكی باشد؟ این امر هم از خصائل فطری ما آدمیان است كه نمی خواهیم هیچ گونه بدی را به خود نسبت دهیم و تا می توانیم، می كوشیم عذری برای زشتی ها و كجرویهای خود بیابیم، یا موجود موهومی بتراشیم و آن بدی ها را به وی

[صفحه 55]

اسناد دهیم. در عوض مایلیم نیكی ها را- با دلیل یا بدون دلیل- به خود منتسب نمائیم. اكنون نیز كه تاریخ بشر من حیث المجموع این چنین است كه هست، باید آن را منسوب به خودمان بدانیم، و باید خود را در این كتاب تاریخ بخوانیم و ببینیم- درست به همان گونه كه در قیامت خداوند وجود بشر را در برابر او می گذارد:

و كل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیمه كتابا یلقه منشورا اقرا كتابك كفی بنفسك الیوم علیك حسیبا

(الاسراء، 14 -13):

لوح سرنوشت هر كس را به گردنش آویخته ایم و روز قیامت آن لوح را از وجود او بیرون می كشیم و در برابر چشمان او می نهیم و می گوییم كه نوشته ی خود را بخوان، تو امروز برای آنكه خودت را محاسبه كنی كافی هستی.

یعنی این همان وجود توست كه به صورت نوشته ای در آمده است و این نوشته ی آنقدر روشن و صریح است كه معنا كردنش به مترجم حاجت ندارد و تو خود می توانی آن را بخوانی و خویشتن را بشناسی. این جهان نیز مرتبه ای از مراتب قیامت است و اگر ما آدمیان بخواهیم وجود خود را بخوانیم، باید از بیرون به خود بنگریم.

انسان اگر بخواهد، خود را از روی خود بخواند، به علت انواع گرفتاری ها و حجابهایی كه دارد، در این امر چندان توفیقی نمی یابد. آدمیان خود را بسیار دوست می دارند و میان آنها و خویشتن شان انواع حجابها وجود دارد كه دیدن را بسیار دشوار می كند.

بنابراین، گاهی بهتر است انسان برای مشاهده و شناخت خود، به بیرون بنگرد و سیمای خود را در آینه ی دیگری نگاه كند. فقط پاكان و بزرگان و از بند رستگان هستند كه می توانند خود را در آینه ی خود ببینند. این كار ممكن است، اما بسیار دشوار است و فقط از عهده ی كسانی برمی آید كه دشواری های بسیاری را هموار كرده اند. بنابراین برای عموم مردم و

[صفحه 56]

متوسطین بهترین راه آن است كه خود را در آینه ی دیگری ببینند. و كدام آینه بهتر از آینه ی وحی و آینه ی تاریخ؟

گذشته ی تاریخ ما، گذشته ی ماست نه گذشته ی دیگری. امیرالمومنین (ع) در همین نامه می فرمایند كه عمر گذشتگان پاره ای از عمر ماست. یعنی ما آدمیانی هستیم كه عمر تاریخی بلندی را پشت سر نهاده ایم. نباید گفت كه گذشته به دیگران تعلق داشته است و دنیای ما با ما شروع می شود و از امروز عالم وضع دیگری خواهد یافت. درست آن است كه ما امروزیان نیز جزو همان گذشتگان یا دنباله شان هستیم. امیرالمومنین (ع) در نامه ی دیگری كه به حارث همدانی نوشته اند بوضوح به این امر اشاره كرده اند:

و اعتبر بما مضی من الدنیا ما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضا و آخرها لا حق باولها (نهج البلاغه، نامه ی 69)

و برای آینده از آنچه گذشته است درس بیاموز كه دنیا پاره هایش شبیه به هم است و آخر آن به اولش پیوسته است.

دیگران نیز جزو ما، عین ما و پاره ای از وجود ما هستند. ما امروزیان در ضمن گذشتگان زیست می كنیم. اگر این واقعیت را بپذیریم، در خواهیم یافت كه بهترین شیوه برای انسان شناسی و خود شناسی و البته عبرت آموزی، نگریستن به صحنه و عرصه ی تاریخ است.

ان لكم فی القرون السالفه لعبره (نهج البلاغه، خطبه ی 182)


صفحه 53، 55، 56.